farhangoadabeirani@yahoo.com
این وبلاگ جهت استفادۀ دانشجویان، استادان، محققان و علاقمندان به زبان و ادبیات فارسی طراحی شده است و به هیچ کدام از احزاب سیاسی و قومی وابسته نیست. هدف ما آشنایی هر چه بیشتر دانشجویان و علاقمندان با فرهنگ و ادب ایران زمین است و در دسترس قرار دادن برخی از متون اصلی در رابطه با زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی.
ادامه...
درود . آشنایی با آثار یژوهشی استاد افتخارزاده برای من که آموزگار درس تاریخ هستم ، موهبتی بود. مقدمه ایشان بر ترجمه کتاب «مباهله در مدینه» نوشته پرفسور ماسینیون و نقد حیرت انگیز یکی از برجسته ترین دانشمندان حوزه علمیه و شاگرد نخبه استاد ارجمند آیت الله مصباح یزدی ، آقای «جویا جهانبخش» در مجله «کتاب ماه ، دین» بسیار خواندنی و اندیشیدنی است.فرازهای پایانی نقد مفصل استاد : «.....تفاوتِ بارزِ آقایِ افتخارزاده و دکتر شریعتی در نگرش و پژوهش در حوزه اسلامشناسی و شیعهشناسی، به گمان من در این است که اوّلاً آقایِ افتخارزاده کلّا به تتبّع در مآخذ و منابعِ تاریخی و اسنادِ فرهنگی مقیّدترند و ثانیا در منابعِ اصیلِ شیعی بیش از مرحوم شریعتی توغّل کردهاند.(78) همینها سبب شده که آن درجه از احساساتِ افراطی که مرحومِ شریعتی به جای استدلال و تحقیق به کار برده است، در نوشتههای آقای افتخارزاده ملاحظه نشود؛ ولی متأسفانه فرضیهگرائی بیش از حدِّ آقای افتخارزاده و ترسیمِ احتمالاً پیشاپیشی که از تشیّعِ انقلابیِ امامتی نزد خود داشتهاند، سبب شده آثارِ ایشان هم از آن داوریهایِ تندِ شریعتیوار بینصیب نماند و صبغهای بپذیرد. ...بیاناتِ آقای افتخارزاده گاه از منظر قیود و نعوت و صفات و شدت و ضعفِ لحن، صبغه افراط و تفریط به خود پذیرفته است؛ چُنان که فیالمثل میگویند: «اکثر قریب به اتفاق روایات منسوب به امامان... نقل به معنی و دریافت و استنباط خود اصحاب است... روشنتر بگویم: ایشان در مواضع متعددی، گام هائی ازاین طریق را با استناد به گزارش مورخان و اسناد میپیمایند و ناگهان یک دو گام جهشی بیمدرک و دلیل برمیدارند که از یکسو برخی «تقید»ها و «قضاوت»های ویژه ایشان را دامن میزند، و از سوی دیگر پژوهش ایشان را از وثاقت در خور، بیبهره می کند».
با سلام به شما. استاد دکترافتخارزاده در مقدمه چاپ سوم این کتاب نوشته اند :«پژوهش و نگارش این کتاب در سالهای دههی 1360 خورشیدی آغاز و انجام شد! نسخهی نخست این کتاب با نام بلند: « اسلام در ایران، شعوبیه ؛ نهضت مقاومت ملی ایران علیه امویان و عباسیان» در سال 1371خورشیدی در پنج هزار نسخه به چاپ رسید. عنوان و موضوعی که برای نسل دیرین و نوین و نورسیدهی ایران تازگی داشت و هنوز دارد! یعنی طرح عنوان وموضوعی فرازمانی و به مراتب فراتر از فهم و نیازفکری نسل نوپا و حتی نخبه و فرهیختهی کشور! به همین دلیل کتاب در تنهایی محض وغربتی دردناک و ناگوار فرورفت و برای نویسنده رنج و شکنج فراوان و دردسرهای بسیاری در پی داشت و براستی دانسته نیست که ناشرناشی با نسخههای چاپی این کتاب چه کرد؟! نسخهی دوم این کتاب با تجدیدنظر و حذف زواید و افزودن فواید و با چند صفحه سانسور ادارهی کتاب ارشاد در روزهای پایانی دولت ششم ، و سرانجام در دولت هفتم با نام « شعوبیه ؛ ناسیونالیسم ایرانی» در سال 1376خورشیدی در سه هزار نسخه به چاپ رسید که سرنوشتی بهتر از چاپ اول نداشت! آنچه این کتاب را دچار تجدید نظرهای مکرر کرده و میکند، تحوّل فکری و تطوّر نگاه کلامی و پویایی بینش تحقیقی تاریخی نویسندهی این کتاب است! چراکه نویسنده دارای اندیشهای ایستا نیست تا دچار جزمیت فکری شده و درنقطهای متوقف گردد و برآن پای فشارد! این دگرگونی اندیشه، همهی آثار نویسنده از جمله این کتاب را به چالش جدی کشیده تا آنجا که باید در همهی آثارش تجدید نظر کند که سوگمندانه با توجه به سرنوشت دردناک چاپ و نشرکتاب وکتابخوانی درکشور، چنین کاری امکان پذیر نیست!.....»
سلام سپاسگزارم از توضیحات جنابعالی.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
درود . آشنایی با آثار یژوهشی استاد افتخارزاده برای من که آموزگار درس تاریخ هستم ، موهبتی بود. مقدمه ایشان بر ترجمه کتاب «مباهله در مدینه» نوشته پرفسور ماسینیون و نقد حیرت انگیز یکی از برجسته ترین دانشمندان حوزه علمیه و شاگرد نخبه استاد ارجمند آیت الله مصباح یزدی ، آقای «جویا جهانبخش» در مجله «کتاب ماه ، دین» بسیار خواندنی و اندیشیدنی است.فرازهای پایانی نقد مفصل استاد : «.....تفاوتِ بارزِ آقایِ افتخارزاده و دکتر شریعتی در نگرش و پژوهش در حوزه اسلامشناسی و شیعهشناسی، به گمان من در این است که اوّلاً آقایِ افتخارزاده کلّا به تتبّع در مآخذ و منابعِ تاریخی و اسنادِ فرهنگی مقیّدترند و ثانیا در منابعِ اصیلِ شیعی بیش از مرحوم شریعتی توغّل کردهاند.(78) همینها سبب شده که آن درجه از احساساتِ افراطی که مرحومِ شریعتی به جای استدلال و تحقیق به کار برده است، در نوشتههای آقای افتخارزاده ملاحظه نشود؛ ولی متأسفانه فرضیهگرائی بیش از حدِّ آقای افتخارزاده و ترسیمِ احتمالاً پیشاپیشی که از تشیّعِ انقلابیِ امامتی نزد خود داشتهاند، سبب شده آثارِ ایشان هم از آن داوریهایِ تندِ شریعتیوار بینصیب نماند و صبغهای بپذیرد. ...بیاناتِ آقای افتخارزاده گاه از منظر قیود و نعوت و صفات و شدت و ضعفِ لحن، صبغه افراط و تفریط به خود پذیرفته است؛ چُنان که فیالمثل میگویند: «اکثر قریب به اتفاق روایات منسوب به امامان... نقل به معنی و دریافت و استنباط خود اصحاب است... روشنتر بگویم: ایشان در مواضع متعددی، گام هائی ازاین طریق را با استناد به گزارش مورخان و اسناد میپیمایند و ناگهان یک دو گام جهشی بیمدرک و دلیل برمیدارند که از یکسو برخی «تقید»ها و «قضاوت»های ویژه ایشان را دامن میزند، و از سوی دیگر پژوهش ایشان را از وثاقت در خور، بیبهره می کند».
با سلام به شما. استاد دکترافتخارزاده در مقدمه چاپ سوم این کتاب نوشته اند :«پژوهش و نگارش این کتاب در سالهای دههی 1360 خورشیدی آغاز و انجام شد! نسخهی نخست این کتاب با نام بلند: « اسلام در ایران، شعوبیه ؛ نهضت مقاومت ملی ایران علیه امویان و عباسیان» در سال 1371خورشیدی در پنج هزار نسخه به چاپ رسید. عنوان و موضوعی که برای نسل دیرین و نوین و نورسیدهی ایران تازگی داشت و هنوز دارد! یعنی طرح عنوان وموضوعی فرازمانی و به مراتب فراتر از فهم و نیازفکری نسل نوپا و حتی نخبه و فرهیختهی کشور! به همین دلیل کتاب در تنهایی محض وغربتی دردناک و ناگوار فرورفت و برای نویسنده رنج و شکنج فراوان و دردسرهای بسیاری در پی داشت و براستی دانسته نیست که ناشرناشی با نسخههای چاپی این کتاب چه کرد؟! نسخهی دوم این کتاب با تجدیدنظر و حذف زواید و افزودن فواید و با چند صفحه سانسور ادارهی کتاب ارشاد در روزهای پایانی دولت ششم ، و سرانجام در دولت هفتم با نام « شعوبیه ؛ ناسیونالیسم ایرانی» در سال 1376خورشیدی در سه هزار نسخه به چاپ رسید که سرنوشتی بهتر از چاپ اول نداشت! آنچه این کتاب را دچار تجدید نظرهای مکرر کرده و میکند، تحوّل فکری و تطوّر نگاه کلامی و پویایی بینش تحقیقی تاریخی نویسندهی این کتاب است! چراکه نویسنده دارای اندیشهای ایستا نیست تا دچار جزمیت فکری شده و درنقطهای متوقف گردد و برآن پای فشارد! این دگرگونی اندیشه، همهی آثار نویسنده از جمله این کتاب را به چالش جدی کشیده تا آنجا که باید در همهی آثارش تجدید نظر کند که سوگمندانه با توجه به سرنوشت دردناک چاپ و نشرکتاب وکتابخوانی درکشور، چنین کاری امکان پذیر نیست!.....»
سلام سپاسگزارم از توضیحات جنابعالی.