شعر بسیار زیبای دشت از زنده یاد فریدون مسیری

 

 

در نوازش های باد ،

در گل لبخند دهقانان شاد ،

درسرود نرم رود ،

خون گرم زندگی جوشیده بود .

 

نوشخند مهر آب ،

آبشار آفتاب ،

در صفای دشت من کوشیده بود .

 

شبنم آن دشت ، ازپاکیزگی ،

گوییا خورشید را نوشیده بود !

 

روزگاران گشت و .... گشت :

 

داغ بر دل دارم از این سرگذشت ،

داغ بر دل دارم از مردان دشت .

 

یاد باد آن خوش نوا آواز دهقانان شاد

یاد باد آن دلنشین آهنگ رود

یاد باد آن مهربانی های باد

” یاد باد آن روزگاران یاد باد “

 

دشت با اندوه تلخ خویش تنها مانده است

زان همه سرسبزی و شور و نشاط

سنگلاخی سرد بر جا مانده است !

 

آسمان از ابر غم پوشیده است ،

چشمه سار لاله ها خوشیده است ،

 

جای گندم های سبز ،

جای دهقانان شاد ،

خارهای جانگزا جوشیده است !

 

بانگ بر می دارم از دل :

- ” خون چکید از شاخ گل ، باغ و بهاران را چه شد ؟

دوستی کی آخر آمد ، دوستداران را چه شد ؟‌“

 

سرد و سنگین ، کوه می گوید جواب :

- خاک ، خون نوشیده است !

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد