باز باید زیست، زنده یاد استاد مهدی اخوان ثالث


من نه خوش بینم نه بد بینم

 

من شد و هست و شود بینم...

 

عشق را عاشق شناسد ،  زندگی را من

 

من که عمری دیده ام پایین و بالایش

 

که تفو بر صورتش، لعنت به معنایش

 

دیده ای بسیار و می بینی

 

می وزد بادی ، پری را می برد با خویش،

 

از کجا ؟ از کیست؟

 

هرگز این پرسیده ای از باد؟

 

به کجا؟ وانگه چرا؟ زین کار مقصد چیست؟

 

خواه غمگین باش، خواهی شاد

 

باد بسیار است و پر بسیار ، یعنی این عبث جاریست.

 

آه باری بس کنم دیگر

 

هر چه خواهی کن، تو خود دانی

 

گر عبث یا هر چه باشد چند و چون،

 

این است و جز این نیست.

 

مرگ می گوید: هوم! چه بیهوده!

 

زندگی می گوید اما

 

باز باید زیست،

 

باید زیست،

 

باید زیست....


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد